کد مطلب:227860 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

نظراتی درباره ی شهادت امام رضا
درباره ی شهادت امام رضا علیه السلام، نظرهایی مطرح است كه طبق نظر درست، بدون شك امام مسموم شده اند. شیعیان به طور كلی این نظر را تأیید كرده اند، مگر مرحوم اربلی در كشف الغمه كه خود را هم عقیده با ابن طاووس و شیخ مفید دانسته، ولی ظاهر امر چنین است كه شیخ مفید نیز قایل به مسمومیت امام بوده؛ زیرا نوشته است: آن دو (یعنی مأمون و امام رضا علیه السلام) با همدیگر انگوری را تناول كردند، سپس امام علیه السلام بیمار شدند و مأمون نیز خود را به بیماری زد. یكی از اموری كه بهترین دلیل بر شهادت امام علیه السلام به شمار می رود، اتفاق شیعه بر این مطلب است. چه آنان بهتر و عمیق تر به احوال امامان خود می پرداختند و دلیلی هم برای



[ صفحه 111]



تحریف یا كتمان حقایق در این زمینه نداشتند. [1] .

شهید مطهری می گوید:

من با توجه به مجموع قرائن، دریافته ام كه ایشان را مسموم كردند و یك علت اساسی هم همان قیام بنی العباس در بغداد بود. مأمون در حالی حضرت رضا را مسموم كرد كه از خراسان به سوی بغداد می رفت و مرتب اوضاع بغداد را به او گزارش می دادند. او دید كه نمی تواند حضرت رضا را معزول كند و اگر با این وضع هم بخواهد به آن جا برود، كار بسیار مشكل است. برای اینكه زمینه ی رفتن به آن جا را فراهم كند و به بنی العباس بگوید كار تمام شده است، حضرت را مسموم كرد.

آن علت اساسی كه می گویند و قابل قبول هم هست و با تاریخ وفق می دهد، همین علت است؛ یعنی مأمون دید كه رفتن به بغداد عملی نیست و بقای بر ولایتعهدی هم عملی نیست. (با این كه مأمون جوان تر بود، حدود 28 سال داشت و حضرت 55 سال داشتند و حضرت رضا نیز در آغاز به مأمون فرمودند: من از تو پیرترم و قبل از تو می میرم). اگر مأمون به این شكل بخواهد به بغداد برود، محال است كه بغداد تسلیم شود، و یك جنگ عجیبی در می گیرد.

او وضع خود را خطرناك دید، این بود كه تصمیم گرفت هم «فضل»



[ صفحه 112]



را از میان بردارد و هم حضرت رضا را؛ فضل را در حمام سرخس از بین برد. البته این قدر معلوم است كه فضل به حمام رفته بود، عده ای با شمشیر ریختند و قطعه قطعه اش كردند و بعد هم گفتند «افرادی با او كینه داشتند و اتفاقا یكی از پسر خاله های او جزء قتله بود» و خونش را لوث كردند، ولی ظاهر این است كه آن هم كار مأمون بود. دید او خیلی قدرت پیدا كرده و اسباب زحمت است، او را از بین برد، بعد، از سرخس آمدند به همین طوس. باز هم مرتب گزارش هایی از بغداد می رسید، دید نمی تواند با حضرت رضا و ولیعهد علوی وارد بغداد شود، این بود كه حضرت را در آن جا كشت. [2] .

از اهل سنت و دیگران نیز گروه بسیاری از دانشمندان و مورخان هستند كه منكر مرگ طبیعی امام بوده و یا لااقل مسمومیت ایشان را قولی مرجح دانسته اند؛ مانند:

ابن حجر در صواعق، ص 122؛ ابن صباغ مالكی در فصول المهمه، ص 24؛ مسعودی در اثبات الوصیه، ص 208؛ قلقشندی در مآثر الانافة فی معالم الخلافه، ج 1، ص 211؛ قندوزی حنفی در ینابیع الموده، صص 236 و 385؛ در سنن ابن ماجه به نقل از تهذیب الكمال فی اسماء الرجال، ص 278؛ و بسیاری دیگر.



[ صفحه 113]




[1] نگاهي به زندگي سياسي هشتمين امام، ص 212.

[2] سيري در سيره ي ائمه اطهار، صص 243 - 242.